سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سفارش تبلیغ
به یاد دوران وبگردی چهارشنبه 94/8/13 ساعت 1:0 صبح

ههههنوز یک طلبه با عبای مشکی زنده است. سالم و موفق باشید


: یک طلبه با عبای مشکی

تو مرا یاد کنی یا نکنی من به یادت هستم ()

امضاء از یک هنرمند چهارشنبه 91/9/15 ساعت 11:0 عصر

بعضی ها به مزار شهداء می گن قبرستان در حالی که مزار شهداء هنرستانه چون شهادت هنر مردان خداست/سلام به کانون هنرمندان دلم را آوردم برایم امضایی کنید...

در مشهد دعاگوی دوستان بودیم


: یک طلبه با عبای مشکی

تو مرا یاد کنی یا نکنی من به یادت هستم ()

ساخت ایمیل دوشنبه 90/4/6 ساعت 12:44 عصر

لینک دو تا سایت رو گذاشتم برای آن دوستی که از ساخت ایمیل سوال داشت

http://www.namabazar.net/help/making%20mail/making-mail.asp

http://tako2.persianblog.ir/post/13

یا علی


: یک طلبه با عبای مشکی

تو مرا یاد کنی یا نکنی من به یادت هستم ()

تبلیغ مدرن 2 پنج شنبه 90/2/22 ساعت 10:7 صبح

آوینی کیست؟آیا شهید شد؟شهیدان که هستند؟بازیگر بوده اند یا ستاره سینما؟فیلم جدید چیست؟آیا هنوز به بازار نیامده است؟راستی آنتن ماهواره ما خراب است فردا سریال خارجی دارد.گفتم خوب اسرائیلیها حاج احمد متوسلیان و دوستانش را آزاد کردند؟گفت من این فیلم را ندیده ام دیشب آن را نشان داد؟

 

علی مظلوم است.گفتم در نهروان چه کسی پیروز شد؟گفت نمی دانم شاید آث میلان    .

 

پوستر را می بینی ؟عکس آرنولد بود با سلاح پیشرفته زیر آن نوشته شده بود    *اسلام دین خشونت است  *.

 

گفتم قصه های قرآن را خوانده ای؟گفت نه ولی بجایش چند رمان را از بر هستم.گفتم مشکل شرعی نداری؟گفت چرا وضع اقتصاد خیلی بد است:اقساط پراید را اگر زیاد کنند بد نیست.

 

گفتم برای مظلومت حسین(ع) گریه کرده ای؟ گفت خنده بر هر درد بی درمان دوا است.

 

پرسید :راستی تو چرا صورتت را اصلاح نمی کنی؟شخص دیگری می گذشت با تمسخر گفت:سلام ع ع ع  علیکم چکار می کنید؟گفتم تبلیغ می کنم. گفت پس چرا در آگهی های بازرگانی تلویزیون تو را ندیدم؟ خوب شاید از رادیو صدایت را شنیده باشم.

 

گفتم ریش پرفسوری برای چه؟گفت: وحدت بین حوزه و دانشگاه    گفتم با خدا تماس داری؟گفت شماره موبایلش را ندارم اگر تاجر معروفیه بده شاید به دردم خورد.

 

گفتم فاطمه را می شناسی؟ گفت نه ولی یک بوتیک در انقلاب است که نامش فاطیما است. گفتم می خواهم به ولی عصر(عج) برسم؟گفت از خیابان آزادی که رد شدی به تاکسیها بگو ولی عصر خودشان تو را می برند.

 

امروز دیگر صداها زیاد شده و صدای قرآن بگوش نمی رسد.خواننده بهتر می خواند. فضا ساکت بود و هیچ کس حرف نمی زد.گفت اینجا چه خبر است؟اینها چرا ساکتند؟اشاره به تابلو نمود:روی آن نوشته شده بود*برای شادی رفتگان یک دقیقه سکوت*.

 

گفتم من از چه تبلیغ کنم؟گفت:از کرم و ژله و صابون نمی دانم هر چه می خواهی.

 

گفتم غیرت ؟گفت: محو شد.  گفتم عفت؟ گفت:نابود شد.  گفتم جنگ؟ گفت: به خاطره ها پیوست

گفتم خداحافظ  گفت :بای


: یک طلبه با عبای مشکی

تو مرا یاد کنی یا نکنی من به یادت هستم ()

تبلیغ مدرن1 پنج شنبه 90/2/22 ساعت 10:6 صبح

تبلیغ مدرن

 

صدای هیاهوکف و دست زدن بلند است.گفتم اینجا چه خبر است؟گفت داریم اصلاحات می کنیم. گفتم چه چیزی را؟گفت نام مجتمع را    .

 

آیدین نام قشنگی است.بهتر از نامهای لطف :صفا و صداقت است.اینها جای خود را به مد و رنگ داده اند.صدای شهید خاموش شده است و همه می دانند که تنها شهید انسان خوبی بوده است    .

 

جبهه محل تفریح و گردش شده است.نگاه کرده بر اروند:بهمن شیر و کارون.ایثار را به تمسخر و وحدت را به نشانه گرفته اند    .

 

امروز دیگر نان تنوری جای خود را به نان فانتزی داده است.بجای آش:دسر و ژله می خورند و با پیتزا و ساندویچ قیافه می گیرند و پز می دهند .

 

بجای سلام Helloمی گویند و بجای الحمدلله و شکرلله مرسی.

 

سال تحویل را به کنار امامزاده وامام نمی روند:مگر تخت جمشید با صفا نیست.اسماعیل را اسی می خوانند و ابراهیم را ابی .راستی داود را دیوید می خوانند:حاج همت را کسی نمی شناسد.

 

چفیه را روسری کرده اند و پلاک را زنجیرو عشق را در تایتانیک خلاصه می کنند.

 

چمران را به اسم دکتر می شناسند و بهشتی را به نام بیمارستان:مطهری را به نام خیابان می دانند و انقلاب را به نام میدان.

 

خانه سبز را بهتر از خانه دل می شناسند.برای دختر محمد(ص)گریه نمی کنند و داستان مظلومیت در وپهلو را نمی خوانند:مگر بینوایان ویکتور هوگو دختر ندارد. مسجد دیگر محل فاتحه خوانی نیست:مگر شهر ما تالار ندارد. مشتریهای خدا کم شده:همه به دنبال فروشگاه رفاه می گردند.

 

برای اشکال گرفتن به مفاتیح(مفاتیح الجنان)کف می زنند و برای تعطیلی دروغ نامه های روز(بعضی روزنامه ها )عزا می گیرند.

 

امام حسین(ع)را برای شفاعت و حضرت عباس را برای عرض حاجت می خواهند.

 


: یک طلبه با عبای مشکی

تو مرا یاد کنی یا نکنی من به یادت هستم ()

چگونه می خوای جوابش رو بدی چهارشنبه 89/9/3 ساعت 2:14 عصر

 

سلام به همه دوستان

عید ولایت بر  همه شما پیروان واقعی اسلام و قرآن مبارک باد

در این پست می خواهیم با روش پاسخگویی آشنا بشیم

همیشه قبل از ایتکه پاسخی به پرسش گر بدهید باید نوع پرسش رو بدونید تا جواب مناسب را بیان کنید.

                                                                                                            

  انواع پرسش

    1)ارتباطی

در این نوع پرسش هدف ارتباط با مخاطب است که به صورت طرح یک سوال ایجاد می شود وهدف پرسشگر رسیدن به سوال نیست و یا مهم تر از جواب سوال ارتباط برقرار کردن با طرف مقابل است.

2)انکاری

دراین نوع پرسش،پرسشگر به دنبال جواب نیست بلکه می خواد وقوع مطلبی را انکار کند>مثال یک شخص بی اعتقاد به شما می گوید :پس امام زمانت(عج) کی خواهد آمد. منطورش این است که هر گز نخواهد آمد.پس شما نباید وقت گذاشته و برای او توضیح دهید چون او به دنبال جواب سوا ل نیست.

3)آموزشی

معمولا در کلاسهای آموزشی وجلسات بکار می رود.پرسشگر با طرح یک سوال می خواهد توجه دیگرن را به خود جلب کند تا مطلب خود را بیان کند.مثال: چه کسی می داند از مهمترین علایم ظهور کدام علامت است؟زمانی که توجهات جلب شد خود پرسشگر جواب را بیان می کند.

  4تقریری  

در این نوع پرسش هدف پرسشگر اقرار گرفتن از مخاطب است تا منظور اصلی خود را پس از مطرح کردن این پرسش بیان مهم و اصلی خود را مطرح نماید.مثال> در صدر اسلام زمانی که پیامبراعظم(ص) می خواستند رسالت خود را ابلاغ کنند به مردم گفتند:آیا تا به حال از من دروغی شنیده اید؟ آیا..........................

  5)تعنتی

این نوع پرسشها اذایی هستند.یعنی نه استفهام حقیقی و نه مجازی هستند.هدف پرسشگر فهمیدن آموختن و یا یاد دادن نیست بلکه هدف از پرسش به رخ کشیدن معلومات به طرف مقابل یا تمسخر ویا نشان دادن ضعف طرف مقابل است.مثال>در قران می فرماید:می گفتند این پیامبر چرا غذا می خورد ودر بازارها راه می رود.چرا فرشته ای براو نازل نمی شود تا او راهمراهی کند.یا گنجی از آسمان.....فرقان 117

6) بیهوده

7)ممنوع

امید که در مباحثات و مناظرات و گفتگوهای علمی و اعتقادی منظور پرسشگر را از طرح سوال به خوبی متوجه شویم تا بتوانیم پاسخ مناسب را بیان نماییم.

 

 

 

 

 


: یک طلبه با عبای مشکی

تو مرا یاد کنی یا نکنی من به یادت هستم ()

روز افتخار نسل نوع انقلاب یکشنبه 89/3/23 ساعت 12:28 صبح
امروز روز 22 خرداد بود.روزی که هیچ کس نمی تواند افتخار ملت ایران را با هردسیسه ای محو وبه فراموشی بساره.فراموش نکنیم که جوانان نسل نوانقلاب نقش اساسی درشکل دهی آن داشتند
چند جمله
به خدا:دعای خسته دلان مستجاب کن
به امام زمانم(عج): به امید صبح طلوعت می مانیم
به وطنم ایران:برای درخشیدنت در جهان دعا می کنم
به دشمنان ملت:برو این دام در جای دگر نه
به سید حسن:بوسه پدارنه رهبررافراموش نکن امام در قلب مردم خمینی بود
به سران فتنه:تا که عمر ی هست بهر جبران خطا فکری کن
به ملت:قلبها را نزدیک تر کنیم ایرات را آبادتر
به جوانان:تلاشمان را بیشتر کنیم خدا با ماست
به امام:تا خامنه ای هست نام و راهت باقی است
به شهدا:محتاج دعایتان هستیم
به رهبرم قائد اعظم:گوش به فرمان تو هستیم

: یک طلبه با عبای مشکی

تو مرا یاد کنی یا نکنی من به یادت هستم ()

رفتار عمر با زنان جمعه 89/3/7 ساعت 12:26 عصر

عمر و خشونت با زنان:

با بررسى سطحى در زندگى عمر بن خطاب، به این نکته پى خواهیم برد که وى در
هیچ یک از دوره‌هاى زندگی‌اش رفتار شایسته‌اى با زنان نداشته است؛ چه آن
زمان که مشرک بود، چه آن زمان که مسلمان شد و چه آن زمان که بر مردم حکومت
مى‌کرد.

موارد متعددى مى‌توان براى هر یک از این موارد ذکر کرد؛ ولى به اختصار به چند مورد اشاره مى‌کنیم.

رفتار عمر با زنان، پیش از مسلمان شدن:

عمر، خواهرش را کتک زد:

برخى از عالمان اهل تسنن؛ از جمله شمس الدین ذهبى در تاریخ الإسلام، محمد
بن سعد در الطبقات الکبرى و... نقل کرده‌اند که پس از اطلاع عمر بن خطاب
از اسلام آوردن داماد و خواهرش، به خانه آن‌ها آمد و شوهر خواهرش را مورد
ضرب و شتم قرار داد، خواهرش براى دفاع از شوهرش مداخله کرد، عمر چنان با
مشت به صورت او کوبید که خون از تمام صورتش جارى شد.

فمشى عمر فأتاهما وعندهما خباب فلما سمع بحس عمر توارى فی البیت فدخل
فقال: ما هذه الهینمة؟ وکانوا یقرءون طه قالا: ما عدا حدیثا تحدثناه بیننا
قال: فلعلکما قد صبأتما؟ فقال له ختنه: یا عمر إن کان الحق فی غیر دینک؟
فوثب علیه فوطئه وطئا شدیدا فجاءت أخته لتدفعه عن زوجها فنفحها نفحة بیده فدمی وجهها.

عمر نزد آن دو (خواهر و همسر خواهرش) رفت؛ خباب نیز آنجا بود و هنگامی که
احساس کرد عمر به آن جا مى‌آید، در خانه پنهان شد؛ عمر گفت: این سر و
صداها چیست؟ ـ آنان سوره طه را تلاوت مى‌کردند
ـ پاسخ دادند: چیزى جز سخنانى که به هم مى‌گفتیم نبود؛ عمر گفت: شاید شما از دین بیرون رفته‌اید؟

شوهر خواهرش پاسخ داد: اى عمر؛ اگر حق در غیر دین تو باشد چه خواهى کرد؟

عمر به او حمله کرد و او را لگد کوب نمود، خواهرش آمد تا از شوهرش دفاع کند؛ اما عمر با دست بر صورت او کوبید که صورتش خونین شد.

النمیری البصری، أبو زید عمر بن شبة (متوفای262هـ)، تاریخ المدینة المنورة، ج 1، ص 348، تحقیق علی محمد دندل ویاسین سعد الدین بیان، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1417هـ-1996م؛

البلاذری، أحمد بن یحیى بن جابر (متوفای279هـ)، أنساب الأشراف، ج 3، ص 386؛

المقدسی الحنبلی، أبو عبد الله محمد بن عبد الواحد بن أحمد (متوفای643هـ)، الأحادیث المختارة، ج 7، ص 141، تحقیق عبد الملک بن عبد الله بن دهیش، ناشر: مکتبة النهضة الحدیثة - مکة المکرمة، الطبعة: الأولى، 1410هـ؛

الذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفای748هـ)، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج 1، ص 174، تحقیق د. عمر عبد السلام تدمرى، ناشر: دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولى، 1407هـ - 1987م؛

العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل (متوفای852 هـ)، المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة، ج 17، ص 259، تحقیق: د. سعد بن ناصر بن عبد العزیز الشتری، ناشر: دار العاصمة/ دار الغیث - السعودیة، الطبعة: الأولى، 1419هـ .

ابن کثیر دمشقى نیز این گونه نقل مى‌کند:

فقامت إلیه أخته فاطمة بنت الخطاب لتکفه عن زوجها فضربها فشجها.

فاطمه دختر خطاب آمد تا از شوهرش دفاع کند، عمر آن چنان او را زد که سرش شکست!!!.

القرشی الدمشقی، إسماعیل بن عمر بن کثیر أبو الفداء (متوفای774هـ)، البدایة والنهایة، ج 3، ص 80، ناشر: مکتبة المعارف – بیروت.

عمر، زن مسلمان را کتک مى‌زد:

و نیز بزرگان اهل سنت، از آزار و اذیت عمر نسبت به زنان و کنیزانى خبر مى‌دهند که مسلمان شده بودند :

ومر [ابوبکر] بجاریة بنى مؤمل، حی من بنى عدى بن کعب، وکانت مسلمة، وعمر بن الخطاب یعذبها لتترک الاسلام، وهو یومئذ مشرک، وهو یضربها، حتى إذا مل قال: إنی أعتذر إلیک، إنی لم أترکک إلا ملالة، فتقول: کذلک فعل الله بک.

ابوبکر مى‌دید که کنیز مسلمان شده از بنو مؤمل از خاندان عدى بن کعب،‌ عمر
او را کتک مى‌زد تا دست از اسلام بردارد و مسلمان بودن را ترک کند (چون
عمر هنوز مشرک بود) آن قدر او را زد تا خسته شد، گفت: اگر تو را کتک
نمى‌زنم براى این است که خسته شده‌ام، از این جهت مرا ببخش. کنیز در پاسخ
گفت: بدان که خدا نیز این گونه با تو رفتار خواهد کرد.

الحمیری المعافری، عبد الملک بن هشام بن أیوب أبو محمد (متوفای213هـ)، السیرة النبویة، ج 2، ص 161، تحقیق طه عبد الرءوف سعد، ناشر: دار الجیل، الطبعة: الأولى، بیروت – 1411هـ؛

الشیبانی، أحمد بن حنبل أبو عبد الله (متوفای241هـ)، فضائل الصحابة، ج 1، ص 120، تحقیق د. وصی الله محمد عباس، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1403هـ – 1983م؛

الکلاعی الأندلسی، أبو الربیع سلیمان بن موسى (متوفای634هـ)، الإکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله والثلاثة الخلفاء، ج 1، ص 238، تحقیق د. محمد کمال الدین عز الدین علی، ناشر: عالم الکتب - بیروت، الطبعة: الأولى، 1417هـ؛

الانصاری التلمسانی، محمد بن أبی بکر المعروف بالبری (متوفای644هـ) الجوهرة فی نسب النبی وأصحابه العشرة، ج 1، ص 244؛

الطبری، أحمد بن عبد الله بن محمد أبو جعفر (متوفای694هـ)، الریاض النضرة فی مناقب العشرة، ج 2، ص 24، تحقیق عیسى عبد الله محمد مانع الحمیری، ناشر: دار الغرب الإسلامی - بیروت، الطبعة: الأولى، 1996م؛

النویری، شهاب الدین أحمد بن عبد الوهاب (متوفای733هـ)، نهایة الأرب فی فنون الأدب، ج 16، ص 162، تحقیق مفید قمحیة وجماعة، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1424هـ - 2004م.


: یک طلبه با عبای مشکی

تو مرا یاد کنی یا نکنی من به یادت هستم ()

استدلال به غیرت عرب جمعه 89/3/7 ساعت 12:25 عصر
استدلال به «غیرت عرب» برای انکار شهادت حضرت زهرا (س)


طرح شبهه

نقد و بررسی

عرب جاهلی و ارزش زن:

کتک زدن و ربودن لباس دختران رسول خدا در کربلا:

شکنجه کردن سمیه و کشتن وی:

عمر و خشونت با زنان:

رفتار عمر با زنان، پیش از مسلمان شدن:

عمر، خواهرش را کتک زد:

عمر، زن مسلمان را کتک مى‌زد:


رفتار عمر با زنان در زمان پیامبر (ص) :

عمر، زنان سوگوار را کتک زد:

عمر، سوده همسر رسول خدا را اذیت مى‌کرد:


 طرح شبهه:

با بررسى سطحى در فرهنگ عرب به این نکته پى خواهیم برد که عرب‌ها بیش از
هر قوم و ملتى نسبت به زنان، سخت داراى غیرت بودند و زیر بار ننگ و عار
نمى‌‌رفتند؛ تا جائى که یک یهودى از قبیله بنى قینقاع را به خاطر اهانت به
زن مسلمان کشتند و...

با این وجود چگونه مى‌توان پذیرفت که عمر بن خطاب یک زن را؛ آن هم فاطمه
زهرا، جگر گوشه رسول خدا (ص) را کتک زده باشد و مردم با غیرت عرب هیچ
واکنشى از خود نشان نداده باشند!

عرب جاهلی و ارزش زن:

یکى از خصلت‌هاى عرب جاهلى بدون تردید زنده به گور کردن دختران بود که هم
قرآن بر آن صحه گذاشته است وهم شواهد زنده تاریخى آن را تأیید مى‌کند.

اکنون سؤال ما این است که این غیرتى که شما آن را با آب و تاب نقل
مى‌کنید، هنگام دفن دخترانشان کجا رفته بود؟ خداوند کریم با یادآورى این
قضیه تلخ مى‌فرماید:

وَإِذَا الْمَوْءُدَةُ سُئلَت‏. بِأَىّ‏ِ ذَنبٍ قُتِلَت‏. تکویر / 8 و 9.

و در آن هنگام که از دختران زنده به گور شده سؤال شود: به کدامین گناه کشته شدند؟!.

محمد بن جریر طبرى در تفسیرش مى‌نویسد:

حدثنا بشر، قال: ثنا یزید، قال: ثنا سعید، عن قتادة وإذا الموؤودة سئلت: هی فی بعض القراءات: سألت بأی ذنب قتلت؟ لا بذنب، کان أهل الجاهلیة یقتل أحدهم ابنته، ویغذو کلبه، فعاب الله ذلک علیهم.

مردم زمان جاهلیت دخترانشان را مى‌کشتند و سگها را پرورش مى‌دادند، خداوند این عمل را براى آن‌ها زشت شمرده است.

الطبری، أبی جعفر محمد بن جریر (متوفای 310هـ)، جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ج 30، ص 72، ناشر: دار الفکر، بیروت – 1405هـ

قرطبى مى‌نویسد:

 قوله تعالى: وإذا الموؤودة سئلت. بأی ذنب قتلت الموؤودة المقتولة، وهی الجاریة تدفن وهی حیة، سمیت بذلک لما یطرح علیها من التراب، فیوءودها أی یثقلها حتى تموت.

موؤودة، به معناى کشته شده است که کنایه از دختران زنده به گور شده
مى‌باشد و به این جهت این نام را بر آن گذاشته‌اند که آن قدر خاک روى
بدنشان مى‌ریختند تا سنگین شوند و بمیرند.

الأنصاری القرطبی، أبو عبد الله محمد بن أحمد (متوفای671، الجامع لأحکام القرآن، ج 19، ص 232، ناشر: دار الشعب – القاهرة.

ابن کثیر سلفى دمشقى مى‌نویسد:

وإذا الموؤودة سئلت بأی ذنب قتلت " وقد کانوا أیضا یقتلون الأولاد من الاملاق وهو الفقر أو خشیة الاملاق أن یحصل لهم فی تلف المال.

مردم زمان جاهلیت گاهى از ترس فقر فرزندانشان را مى‌کشتند و یا این که
مى‌ترسیدند با کمبود آذوقه روبرو شوند، فرزندانشان را مى‌کشتند.

القرشی الدمشقی، إسماعیل بن عمر بن کثیر أبو الفداء (متوفای774هـ)، تفسیر القرآن العظیم، ج 2، ص 181، ناشر: دار الفکر - بیروت – 1401هـ.

و نیز مى‌نویسد:

والموؤدة: هی التی کان أهل الجاهلیة یدسونها فی التراب کراهیة البنات.

موؤوده، همان دختران زنده به گور شده‌اى هستند که مردم جاهلى انجام مى‌دادند؛ چون از فرزند دختر بدشان مى‌آمد.

القرشی الدمشقی، إسماعیل بن عمر بن کثیر أبو الفداء (متوفای774هـ)، تفسیر القرآن العظیم، ج 4، ص 478، ناشر: دار الفکر - بیروت – 1401هـ.

و در ادامه این داستان را نقل مى‌کند:

قال قدم قیس بن عاصم على رسول الله صلى الله علیه وسلم فقال یا رسول الله: إنی وأدت اثنتی عشرة ابنة لی فی الجاهلیة أو ثلاث عشرة قال " أعتق عددهن نسما.

قیس بن عاصم بر رسول خدا (ص) وارد شد و گفت: اى رسول خدا! من در زمان
جاهلیت دوازده یا سیزده دختر از دخترانم را زنده به گور کردم. پیامبر خدا
(ص) فرمود: باید به تعداد آنان بنده آزاد کنی.

القرشی الدمشقی، إسماعیل بن عمر بن کثیر أبو الفداء (متوفای774هـ)، تفسیر القرآن العظیم، ج 4، ص 479، ناشر: دار الفکر - بیروت – 1401هـ.

کتک زدن و ربودن لباس دختران رسول خدا در کربلا:

همان اعرابى که این همه از غیرت آن‌ها تعریف و تمجید مى‌شود و غیرت آنان
را مانع کتک زدن دختران و زنان مى‌دانند، در حادثه خونین سال 61هجری، ودر
قضیه شهادت ریحانة الرسول امام حسین علیه السلام در سرزمین کربلا، دختران
رسول خدا صلى الله علیه وآله را با فجیع‌ترین وضع کتک ‌زدند.

آیا در این فاجعه غمناک چیزى به نام غیرت در میان اعراب وجود نداشت، یا در
زمان کتک زدن دختران رسول خدا صلى الله علیه وآله فراموش کرده بودند که
عرب هستند و غیرتشان باید مانع کتک زدن زنان و دختران شود؟!

شیخ صدوق رضوان الله تعالى علیه به نقل از فاطمه دختر امام حسین علیه السلام مى‌نویسد:

قَالَ دَخَلَتِ الْغَانِمَةُ [الْعَامَّةُ] عَلَیْنَا الْفُسْطَاطَ
وَأَنَا جَارِیَةٌ صَغِیرَةٌ وَفِی رِجْلِی خَلْخَالانِ مِنْ ذَهَبٍ
فَجَعَلَ رَجُلٌ یَفُضُّ الْخَلْخَالَیْنِ مِنْ رِجْلِی وَهُوَ یَبْکِی
فَقُلْتُ مَا یُبْکِیکَ یَا عَدُوَّ اللَّهِ فَقَالَ کَیْفَ لا أَبْکِی
وَأَنَا أَسْلُبُ ابْنَةَ رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ لا تَسْلُبْنِی قَالَ
أَخَافُ أَنْ یَجِی‏ءَ غَیْرِی فَیَأْخُذَهُ قَالَتْ وَانْتَهَبُوا مَا
فِی الْأَبْنِیَةِ حَتَّى کَانُوا یَنْزِعُونَ الْمَلاحِفَ عَنْ
ظُهُورِنَا.

فاطمه دختر امام حسین علیه السلام مى‌گوید: غارتگران به خیمه ما هجوم
کردند و من دختر خردسالى بودم و خلخال طلا به پایم بود. مردى آن‌ها را
مى‏ربود و مى‏گریست، گفتم: دشمن خدا چرا گریه مى‌کنى؟ گفت:‏ چرا گریه نکنم
که دختر رسول خدا را غارت مى‌کنم. گفتم: مرا واگذار. گفت: مى‌ترسم دیگرى
آن را برباید. فرمود: هر چه در خیمه‏هاى ما بود غارت کردند تا اینکه چادر
از سر ما برداشتند.

الصدوق، أبو جعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای381هـ)، الأمالی، ص229، تحقیق و نشر: قسم الدراسات الاسلامیة - مؤسسة البعثة مرکز الطباعة والنشر فی مؤسسة البعثة، الطبعة: الأولى، 1417هـ.

حمید بن مسلم، یکى از شاهدان حادثه مى‌گوید:

قَالَ حُمَیْدُ بْنُ مُسْلِمٍ فَوَ اللَّهِ لَقَدْ کُنْتُ أَرَى
الْمَرْأَةَ مِنْ نِسَائِهِ وَ بَنَاتِهِ وَ أَهْلِهِ تُنَازَعُ ثَوْبَهَا
عَنْ ظَهْرِهَا حَتَّى تُغْلَبَ عَلَیْهِ فَیُذْهَبَ بِهِ مِنْهَا.

به خدا من زنى از خاندان آن جناب را دیدم که جامه‏اش را به تن نگه مى‌داشت
که نبرند و در این باره پافشارى مى‌کرد؛ ولى سرانجام به زور از تنش کشیده
و بردند.

الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبی عبد الله العکبری، البغدادی (متوفای413 هـ)، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد،
ج‏2، ص113، تحقیق: مؤسسة آل البیت علیهم السلام لتحقیق التراث، ناشر: دار
المفید للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة، 1414هـ
- 1993 م.

و در باره کتک زدن زنان در روز عاشورا، مى‌توانید به روایتى که علامه
مجلسى رضوان الله تعالى علیه در بحار الأنوار، ج45، ص61 نقل کرده است،
مراجعه فرمایید.


: یک طلبه با عبای مشکی

تو مرا یاد کنی یا نکنی من به یادت هستم ()

تقدیم به مادر پاکیها 2 جمعه 89/3/7 ساعت 12:12 عصر
احترام به مادر




تمام شمع وجود تو آب شد مادر
دعای نیمه شبت مستجاب شد مادر

گل وجود تو پرپر شد و بخاک افتاد
بهشت آرزوی ما خراب شد مادر

بجای شمع که سوزد به قبر پنهانت
علی کنار مزار تو آب شد مادر

میان آن همه دشمن که می زدند تو را
دلم به غربت بابا کباب شد مادر

حمایت از پدرم را گناه دانستند
که کشتن تو در امت ثواب شد مادر

به محفلی که علی بر تو مخفیانه گرفت
سرشک دیده زینب گلاب شد مادر

به یاد ناله مظلومیت دلم سوزد
که چون سلام پدر بی جواب شد مادر

نشان غصب فدک ماند تا به ماه رخت
گرفته نیمه ای از آفتاب شد مادر

علی بیاد جوانیت پیر گشت چو دید
خمیده سرو قدت در شباب شد مادر

عنایتی صف یوم الحساب «میثم» را
که خسته از گنه بی حساب  شد مادر

##############
چنان زنای دل فاطمه فغان برخاست








چنان زنای دل فاطمه فغان برخاست
که جای جای مدینه به الامان برخاست

شکست شهپر جبریل از شکستن پهلو
که دود آه ملائک در آسمان برخاست

چو گشت سینه سپر در مقابل مسمار
پسر به یاری مادر در آن میان برخاست

چو بست دست علی را ز خانه اش بردند
یگانه همسر او با قد کمان برخاست

گرفت دامن او را رها نکرد ز کف
که تازیانه قنفذ به ترجمان برخاست

چو گشت فاطمه نقش زمین به یاری او
چهار ساله گلی در بر خزان برخاست

حدیث کوچه چه گویم که مجتبی داند
چو خورد فاطمه سیلی ز جا چه سان برخاست

قسم به غربت مظلومی علی زهراء
برای حفظ ولایت به بذل جان برخاست

خموش شاعر ژولیده دم مزن دیگر
که ناله از جگر صاحب الزمان برخاست


 



: یک طلبه با عبای مشکی

تو مرا یاد کنی یا نکنی من به یادت هستم ()

   1   2   3      >

ِْلیست کل یادداشت های این وبلاگ

به یاد دوران وبگردی
امضاء از یک هنرمند
ساخت ایمیل
تبلیغ مدرن 2
تبلیغ مدرن1
چگونه می خوای جوابش رو بدی
روز افتخار نسل نوع انقلاب
رفتار عمر با زنان
استدلال به غیرت عرب
تقدیم به مادر پاکیها 2
تقدیم به بانوی پاکیها1
چند معمای فکری
معرفی کتاب
تقدیم به رهبر عزیزم
یک قرار عاشقانه
[همه عناوین(75)][عناوین آرشیوشده]

خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 
 Atom 



:: کل رفقای من::
193777


:: رفقای امروز ::
4


:: رفقای دیروز ::
2



:: درباره حقیر ::

یک طلبه با عبای مشکی

:: لینک به وبلاگ ::


:: پیوندهای روزانه::

مذهبی [6]
[آرشیو(1)]


:: آرشیو ::

طوفا ساعت 3
مشتریهای خدا
یک امام جمعه در دست اشرار
بخون و گرنه از دستت می ره
یک امام جمعه در دست اشرار
یک شیعه با سلاح قلم 1
فاطمه سرچشمه پاکیها
7. یک شیعه با سلاح قلم 2
میوه درخت طوبی
سوغات مشهد
نعمتی به نام فاصله
پرسش و پاسخ پیرامون انسان
هرگز به فکر خوشایند مردم نباش
عشق دودی
آیا کار این مرد درست است؟؟؟؟
شیخ حسنعلی نخودکی
به بهانه غربت بقیع
یک شیعه با سلاح قلم 4
کی دانشجو است؟
بیایید مجانی مهربان باشیم
نیاز من و تو چیه؟
تو ماندی من رفتم
روحانیت؟؟؟؟؟؟؟؟
امام زمان با دین جدید
عاشقانه با معشوق
الوعده وفا
مناظره
امامت در کودکی
تصاویر جدید اغتشاشات
اتفاقات در انتخابات


:: دوستان من (لینک) ::

عاشق آسمونی
لحظه های آبی
بتلیجه
مهندس محی الدین اله دادی
خاکستر این شراره دیگر سرد است...
یادداشتها و برداشتها
.: شهر عشق :.
منطقه آزاد
رازهای موفقیت زندگی
سربازی در مسیر
عشق پنهان
گروه اینترنتی جرقه داتکو
سکوت پرسروصدا
هدیه
صفحات خط خطی
مهندسی متالورژِی
آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
مناجات با عشق

exchange55
فکر نو مساوی پیشرفت
دین حق
تبلیغ ِآگهی
ESPERANCE55
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
.:تـــــیم آی تــــــــــی:.
::::: نـو ر و ز :::::
سفر به ماوراء
سیر بی سلوک
دوستانه و صمیمانه
دفتر چه یادداشت یک خواهر طلبه
باز مانده تنها
سیری به ماوراءالطبیعه
یک سید دوست داشتنی
ثروتمند ترین مرد جهان
عاشورا
یه مخلوق
پایگاه اطلاع رسانی حجت الاسلام دهشتی


:: لوگوی دوستان من ::






































:: بیا با هم رفیق بشیم ::

 

:: موسیقی وبلاگ::


  گزارش تصویری مراسم کانون
 
   دوستانه و صمیمانه
 
   وبلاگ برادران کانون - گروه آر وی
 
   وبلاگ ویژه سفر کربلای 82 کانون
 
   واحد دانشجویی کانون - باصر
 
   مدرسه متافیزیک کانون
  
   نگارخانه کانون - فال و تماشا
 
   آموزشگاه زبان انگلیسی کانون
 
   وبلاگ آموزشگاه زبان
 
   نمآهنگ های کانون
 
   انجمن شعر خواهران کانون
 
   واحد قرآنی خواهران کانون - فاران
 
   واحد قرآنی برادران کانون - ابرار
 
   واحد طلاب کانون
 
   ورزش و کانون
 
   واحد امداد کانون
 
   لخته های دل من
 
   معرفی کانون
 
   واصل - واحد شهدای کانون
 
   رهپویان چه خبر؟
 
   واحد هنری کانون - وری نایس
 
   وبلاگ واحد هنری کانون
 
  وبلاگ کاروان مشهد نوروز 83 کانون

 
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن